|
|
|
|
|
|
|
|
|
به مناسبت سالگرد کشتار زندانیان سیاسی در دهه شصت |
جمهوری اسلامی، در دهه شصت، در پی ایجاد حکومت مطلقه خود، به فجیعترین و خونینترین کشتار تاریخ معاصر ایران دست زد. کشتار را از سی خرداد ١٣٦٠ آغاز کرد و آن را در تابستان شصتوهفت، با کشتار جمعی زندانیان سیاسی به اوج رساند. به این ترتیب، نسلی از مخالفان سیاسی خود را که در انقلاب و دگرگونی فضای سیاسی جامعه ایران، نقش مهم و تاثیرگذار و در میان مردم محبوببت زیادی داشتند، از بین بُرد و به این وسیله، راه را برای تثبت خود، بهعنوان یک حکومت مطلقه سرمایهداری-دینی مهیا کرد.
جمهوری اسلامی میدانست که اگر به حذف مخالفان اقدام نکند، دارای قدرت مطلقه نخواهد بود و به تدریج، با بالا رفتن آگاهی مردم، نخواهد توانست به حیاتاش ادامه دهد و از مذهب بهعنوان ابزاری برای سرکوب و تحمیق تودهها استفاده کند. جمهوری اسلامی، برای تثبیت خود بهعنوان یک حکومت مطلقه، باید سریعا دست به کار میشد. برای این کار، تنها حذف مخالفان به لحاظ فیزیکی کافی نبود. باید رد پای آنان را از حافظه جامعه و این دوره تاریخی نیز پاک میکرد. در نتیجه، به سیاست انکار روی آورد، هرچیز و هرکسی به جز خود را نفی و تاریخ ایران را تماما جعل کرد.
کشتار مخالفان در دهه شصت، سرآغاز سرکوبها و کشتارهای بعدی، بهویژه کشتار جوانان، تهیدستان و گرسنگان در دیماه نودوشش و آبان نودوهشت بود.
برای مردم، ده سال طول کشید تا به ماهیت واقعی جمهوری اسلامی پی ببرند. جمهوری اسلامی، زمانی که در نیمه دوم دهه هفتاد، متوجه گسترش نارضایتی در میان مردم شد، در کنار سرکوب و کشتار و بگیر و به بند، با استفاده از ترفندههای سرمایهداری کلاسیک، اقدام به اپوزیسیون سازی در درون خود، به دو جناح اصلی اصولگرا و اصلاحطلب کرد، و به این وسیله، نارضایتی مردم را در درون خود کانالیزه کرد. مردم نیز، به تصور اینکه شاید بتوانند از این طریق رژیم را استحاله کنند و به برخی از حقوق و آزادیهای اجتماعی خود دست یابند، وارد بازی شدند که زمیناش را جمهوری اسلامی انتخاب کرد. با گذشته سه دهه، بهویژه با بدتر شدن وضعیت اقتصادی و اجتماعی جامعه، اکثریت مردم به این نتیجه رسیدهاند که جمهوری اسلامی اصلاح پذیر نیست و همهی این سالها، فریب ترفندهای آنرا خوردهاند. اکثریت قریب به اتفاق مردم از مذهب رویگردان شده، و اکنون به یقین میدانند که جمهوری اسلامی و حکومتی دینی نمیخواهند و برای پرچیدن آن، باید راسا اقدام کنند.
مردم اکنون میدانند که باید به قدرت خود برای این تغییر متکی باشند و نباید زیر بیرق افراد و گروههائی بروند که با پیچیدن دمکراسی در زرورقی زیبا، منتظر هستند، آمریکا و متخدان اروپائی آن، به آنها کمک کنند، حکومت را در ایران بدست گیرند و برمردم حکومت کنند و استبداد دیگری را جایگزین استبداد مذهبیون کنند. همان کاری که آمریکا و انگلیس و فرانسه با خمینی کردند و او را به فرانسه آوردند، عکساش را رادیوهای فارسی زبان در خارج، در ماه قرار دادند و میکروفونهایشان را در خدمت به روی کار آمدن یک استبداد دینی، در اختیار خمینی قرار دادند. شعارهای فریبنده او را در رابطه با آزادی حجاب، آزادی زنان، آزادی احزاب و... از بلندگوهایشان، با آب و تاب بازتاب دادند.
خمینی پا را از این نیز فراتر گذاشت و قول داد، آب و برق را مجانی کند و نفت را به رایگان به درب منازل مردم ببرد. مردم ایران، هنوز نیز شاهد هستند که آمریکا و اتحادیه اروپا و صد البته چنین و روسیه، تلاش میکنند این حکومت جنایتکار و مستبد و آدمکش را سرپا نگهدارند. مردم به تجربه دریافتهاند که برای اینها مهم نیست که مردم در ایران سرکوب، دستگیر و شکنجه و کشتار میشوند، با فقر و گرسنگی و بیکاری و بیخانمانی دست و پنجه نرم میکنند.
واقعیت این است که قدرتهای جهانی، برای حفظ منافعشان در منطقه و خاورمیانه، به حکومتهای استبدادی نیاز دارند. آنها خوب میدانند که این حکومتها، مردمشان را سرکوب میکنند. آنها با استقرار یک حکومت مستقل مردمی و دمکراتیک در ایران، میانه خوشی ندارند. زیرا با وجود چنین حکومتی در ایران، آنها نمیتوانند به منافع سیاسی، اقتصادی و استراتژیک خود در منطقه دست یابند. این چنین حکومتی، حاضر نخواهد بود آزادی، حق و حقوق و منافع عامه مردم و کشور و مصالح آنرا به فروش برساند. اینها، به همین خاطر نیز در انقلاب بعدی تلاش خواهند کرد، به افراد و کسانی کمک کنند که، بتوانند استبداد دیگری را جایگزین استبداد کنونی کنند، و آنچه را که مردم در این سالها با مقاومت و مبارزه بدست آوردهاند، از آنان بازپس بگیرند. مردم آگاهند و بیدار، دیگر زیربار رهبری، به جز رهبری خودشان نمیروند. مردم ایران، برای اینکه به نقطه کنونی برسند، هزینه سنگینی پرداخت کردهاند. اما برای سرنگون کردند جمهوری اسلامی، به اتحاد عمل، همبستگی و سازماندهی و ایجاد رهبری از میان خود نیاز دارند. بدون سازماندهی و ایجاد رهبری از میان خود، دیگران، آنچه را که آنها تاکنون با خون عزیزانشان کاشتهاند، درو خواهند کرد.
کانون زندانیان سیاسی ایران(در تبعید)، در سالگرد کشتار زندانیان سیاسی در دهه شصت، یاد و خاطر همهی جانهای شیفتهای که جمهوری اسلامی در دهه شصت، پیش و بعد از آن، از مردم ایران گرفت، گرامی میدارد.
ما با یاران خود عهد میکنیم و قویا براین باور هستیم که مردم ایران، در فردای سرنگونی جمهوری اسلامی، به جرم همهی کسانی که امر به کشتار دادند و آنرا اجرا کردند، در دادگاههای مردمی که خود به پا میکنند، رسیدگی خواهند کرد.
کانون زندانیان سیاسی ایران(در تبعید)
١٥ سپتامبر ٢٠٢٢ برابر با ٢٤ شهریور ١٤٠١
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|